امیرعلی حیدریامیرعلی حیدری، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

پسر زیبای ما

عشق منی ناز میکنی دل میبری

عشقم جدیدا خیلی بقلم میکنی نازم میکنی بوسم میکینی هم منو هم بابایی رو خیلی دوستت داریم مامانی واقعا از بودنت لذت میبریم و خدارو شکر میکنیم امروز دو باره با هم رفتیم بیرون برای سفره هفت سین خرید کردیم و کلی با هم گشتیم مامانی برات تخم مرغ های خوشگل درست کردم ماهیم چندروز دیگه میخریم که ماهیها اذیت نشن سال نوت پیشاپیش مبارک گلم عیدیتم یه چیز خوشگل برات میخوایم بابابایی بخریم برات تو سال94 میری تو 3سال همه تلاشمونو میکنیم تو بهترین شرایط به خواسته هات برسونیمت و از این نعمت بزرگی که خدای مهربونمون داده به خوبی مراقبت میکنیم پسرم من به تو ایمان دارم که تو موفق ترین پسر روی زمینی ومرد موفق آینده به امید روزهای خوش و شادی برای تک پسرم  ...
21 اسفند 1393

پسرکم مریض شده بود

گل مامان یه هفته پیش خیلی حالت بد شده بود مامانی بابایی غصه میخوردن رفتیم با مامانی ها دکتر منم ازخدا خوستم حالتو خوب کنه فرداش از خواب بلند شدی و سرحالو شاد رفتی سراغ اسباب بازیات                   ...
12 اسفند 1393

نازمامان و بابایی

مامانم امروز رفته بودیم خونه مامانی زهره وبابایی عقیل خیلی خوش گذشت کلی  با آبجی المیرا بازی کردیو شیطونی کردی خاله افسانه جونم برات یه سوییشرت خیلی خوشکل برات خریده ممنونیم ازش لطف کرده ایشالا جبران میکنیم براش برگشتنی هم داشتیم میومدیم تو کوچه 3تا پیشی چاق و چله بایه کبوتر دیدیم باهم وایسادیمو قشنگ نگاه کردیو هی میگفتی میو  میو............... ...
21 بهمن 1393

دلم برات تنگ شده

پسرک مامان امشب خیلی خسته بودی بوسم کردیو زود رفتی خوابیدی وقتی می خوابی دلم خیلی برات تنگ میشه نگاهت میکنم و برات بوس میفرستم دوستت دارم
20 بهمن 1393